سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیورهای دنیا، خردهای ناتوان را تباه می سازد . [امام علی علیه السلام]
 

 
   

رضا مداحی - موسسه ی حقوقی ارشد 09331316238 - 09364113840
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:11بازدید دیروز:1
 

رضا مداحی :: 88/8/26::  10:53 عصر

همیشه روابطمون با استادامون تو دانشگاه واسمون مهمه.گاهی وقتا انقدر ازشون ناراحت می شیم که ساعتها واسه تلافیش وقت میزاریم فکر میکنیم{و به جایی نمیرسیم} و بعضی وقتا هم انقدر باهاشون حال میکنیم که میخوایم با نمره خوب تو درسشون جبران کنیم که بعد نمیشه بعد... .رابظه شاگرد استادی رابطه مقدسیه بنظرم{البته اگه شاگرد شاگرد باشه و استاد واقعا استاد}با همه این تفاسیر هممون حداقل یه استاد تو قلبمون داریم که دوست داریم اسمشو یه جا بگیم.میخوام اسم این استاد رو واسم بنویسید.ممنون بچه های حقوق!!!


رضا مداحی :: 88/4/8::  11:34 عصر

زندگى براى عدالت
بهتر است از آخر شروع کنیم. غروب آویزان شاخه ها بود که دکتر «ناصرکاتوزیان» جمله آخرش را گفت. جمله اى کوتاه، پرمغز و ماندنى. حکایت آینه و جوان و پیر و خشت خام. «به جوانها مى گویم اگر از چیزى عصبانى هستید مراقب باشید، میراث گرانبهاى چندین و چندساله پدرانتان را از روى عصبانیت به زمین نزنید...» و این تمام پختگى و حوصله پیرمردى سفیدموى و مرتب را نشان مى دهد که شمرده شمرده سخن مى گوید و هیچ عجله اى براى گفتن ندارد. دکتر ناصر کاتوزیان حالا درآستانه 78سالگى است. با آنکه جدى است اما مهربانى و شفقت در چشمانش موج مى زند. متین، صبور، مؤدب و خوش سخن و البته آراسته. «امیرناصر کاتوزیان» درکوچه در دار درخیابان رى به دنیا آمده است. ده سال پیش از آنکه رضاشاه اریکه قدرت را به قماش انگلیس و دارودسته متفقین بسپارد.

او درباره78سالگى اش با خنده مى گوید: «به نظر شما زیاداست اما اگر 78ساله باشید متوجه مى شوید که چقدر کم است» .

خاندان کاتوزیان ازخانواده هاى باسابقه و کهن در تهران است و نام خانوادگى اصلى آنها تهرانى بوده است که درزمان رضاشاه وقتى مجبور به دریافت شناسنامه مى شوند به دلیل علاقه به زبان اصیل پارسى، لغت «کاتوزیان» را از شاهنامه براى نام خانوادگى خویش اقتباس مى کنند و کاتوزیان به معناى پارسایان است. «گروهى بودند که تقریباً روحانیون دربار ساسانى را تشکیل مى دادند و درواقع طبقه باسواد زمانه خود بودند و از نفوذ فراوانى برخوردار بودند و چون خانواده ما خانواده اى روحانى بود. حتى عموى من قبلاً روحانى بود و بعدها به اجبار دربار عمامه ازسر برمى گیرند و این فامیل را از شاهنامه مى گیرند. آنجا که مى گوید «گروهى که کاتوزیان خوانى اش‎/ به رسم پرستندگان دانى اش» و این شعر فردوسى است.» چرا دکتر ناصر کاتوزیان رشته حقوق را انتخاب کرده است؟ دلیلش براى این کار متواضعانه است. مى گوید: «اتفاق باعث آشنایى من با علم حقوق شد.» و همین اتفاق باعث مى شود تا سرآمد دوران خود دراین رشته شود و شاید اگر او کاپیتان تیم والیبال مدرسه اش نمى بود و اصرار مدیرمدرسه براى حفظ این دانش آموز نبود او هرگز وارد عرصه حقوق نمى شد. «و البته اتفاق تنها هم نبود. بعدها که وارد دانشگاه شدم از انتخاب خودم کاملاً راضى بودم و به آن افتخارمى کنم.» شاید انتخاب رشته حقوق درخانواده کاتوزیان یک سنت نباشد اما اغلب بزرگان و مشاهیر این خانواده براى ادامه تحصیل خود رشته حقوق را انتخاب مى کنند و خود استاد دراین باره مى گوید: «خانواده ما بیشتر حقوقدان هستند. بزرگان خانواده ماقبل از من هم به حقوق خیلى علاقه مند بودند. حتى یکى از قوم و خویش هاى ما اول دانشکده پزشکى را انتخاب کردو بعد پشیمان شد و درانگلستان اقتصاد سیاسى را برگزید.» و البته منظور استاد کسى نیست جز «محمدعلى کاتوزیان » که بسیارى از آثارش در ایران چاپ شده و مورداستفاده قرارمى گیرد. خواسته هاى مغفوله خاندان کاتوزیان البته نقش فراوانى درهدایت استاد به رشته حقوق داشته و خود نیز معترف این ماجراست. زراندوختن و جمع ثروت صفتى نیست که اهالى علم و تحقیق را تحریک کند و این روحیه البته از ویژگیهاى دکتر کاتوزیان هم هست. چنانکه پس از اتمام دوران دانشکده حقوق در مقطع لیسانس از سال ???? تا ???? در دادگسترى روزگار مى گذراند و مشاغل مختلفى را تجربه مى کرد تا جایى که حتى به ریاست دادگاه اراک و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یک طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى هایش با دستگاه حاکم از طرف دیگر سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مکان کند.
«روزى که لیسانسم را گرفتم، درس وصیت را که درس بسیار مشکلى هم بود، در کتابهاى فقهى هم مى دیدم که البته مفصل ترین مبحث آن کتابها هم همین مسأله وصیت است. این انگیزه که بتوانم در باب این مسأله تحقیق کنم، باعث شد تا از همان روزى که قلم دانشجویى را زمین گذاشتم، قلم تألیف را به دست بگیرم.» «من هم مثل هر جوانى در آن ایام آرزویى داشتم. من همیشه آرزو داشتم تا یک نویسنده و محقق بزرگ شوم. هیچ وقت آرزو نداشتم یک ثروتمند بزرگ یا یک سیاستمدار مشهور یا یک قدرتمند واقعى شوم.» آیا او به آرزویش رسیده؟ در جواب این پاسخ چیزى جز لبخند از دکتر ناصر کاتوزیان نخواهید شنید. او رسیدن به آرزو را به مثابه توقف مى داند. مى گوید «وقتى میکل آنژ مجسمه «پتیا» را ساخت و در کلیسا خیلى مورد توجه قرار گرفت، خودش گریه مى کرد. وقتى از او پرسیدن چرا گریه مى کنى؟ گفت: براى اینکه این پایان کار من است. چون از این کار خوشم آمده.» و این گفته کاتوزیان نشان دهنده تلاش او براى نگه داشتن روحیه نارضایتى از خود و طلبگى است. او از کارهاى خود به معناى واقعى راضى نیست و در جواب این سؤال کلیشه اى که اگر دوباره به دنیا بیایید، آیا همین مسیر را طى خواهید کرد؟ مى گوید: «اگر دوباره به دنیا بیایم، دوست دارم کارهاى قبلى ام را ادامه دهم.» بزرگترین معضل نظام حقوقى ما چیست؟ چرا خیلى از آنها کارایى خود را از دست داده اند؟ دکتر کاتوزیان فراموش شدن جامعه از سوى حقوقدانان را عامل عمده نقصان مى داند و مى گوید «آنها فکر مى کنند همه چیز در قانون باید گفته شود و منبعث از قانون است، درحالى که حقوق غیر از قانون است. قانون بخشى از حقوق رسمى است که توسط قوه مقننه و مجریه وضع مى شود، ولى این اندیشه ها هستند و جامعه و سازمانهاى اجتماعى که حقوق را مى سازد و زمینه هاى اصلى اش را فراهم مى کند.» دکتر کاتوزیان دو دلیل را علت عقب ماندگى مان از کاروان تمدن و چسبندگى بیش از اندازه مان به قانون مى داند. اول آنکه حقوق ما نتوانسته است معناى واقعى فقه را بشناسد و همین ضعف عمده به قوانین ما سرایت کرده است و فکر مى کنیم همه چیز باید در قانون باشد و همه چیز را قانون به ما بگوید. در واقع ما فراموش کرده ایم که عرف و عادت و هنجارهاى اجتماعى و نیازهاى آن نیاز مبرم به مراجعه ما به قوانین فقهى و بررسى دوباره آنها دارد. ضمن آنکه این عوامل خود نیازهایى را به وجود مى آورد که این نیازها موجب به وجود آمدن قواعدى مى شود که حتى دولتها را مجبور به وضع قانونى آنها مى کند. او در این باره مى گوید «درست است که دولتها مقتدر هستند.

 
اما این اقتدار کاملاً ظاهریست و دولت از اطراف تحت فشارهاى متعدد اجتماعى است که بخش عمده اى از آنها منبعث از نیازهاى اقتصادى و حتى سنتها واخلاق و مذهب است و این ها در واقع در حال مبارزه با یکدیگرند. قانونى که وضع مى شود نتیجه پیروزى یکى از این فشارها بر سایر نیروها است. ما فراموش کرده ایم که قوه قضاییه مى تواند در قلمرو قوانین و تفسیر آنها خود کارگزار باشد.» در واقع از نظر دکتر کاتوزیان دلیل اول عقب ماندگى نظام حقوقى ما از نیازهاى امروز سنت گرایى شدید است که در ما وجود دارد و اجازه خلاقیت و تصمیم گیرى نمى دهد. و اما دلیل دیگر این عقب ماندگى: «ما از نظر نظام ادارى و حقوقى خیلى تحت تأثیر نظام حقوقى فرانسه قرار گرفتیم. آنها براى حقوق مدنى بعد از ناپلئون همین ارزش و تقدس را قائل بودند ولى حالا این طور نیست و آنها از این حیث خود را نو و مدرن کرده اند و ما همچنان و همان سر کلاه آى با کلاه مانده ایم.» او معتقد است «حقوقدانان حتماً باید با این شیوه هاى کهنه و منسوخ مبارزه کنند و نداى عدالت و نداى وجدان و آن عرفان حقوقى را که به هرکسى که حقوقدان هم نیست اما وقتى یک قضیه حقوقى پیش او مطرح مى شود مى تواند تشخیص دهد که عدالت کدام طرف است را بیشتر مد نظر قرار دهند و به آن توجه بیشترى بکنند.»
از نظر او ما براى اینکه بتوانیم از یک نظر حقوقى مدرن و کارآمد برخوردار باشیم باید ابتدا جامعه مان عادت کند به اینکه قانون را درست اجرا کند و بعد از آن وقتى که به قانونگرایى کامل رسیدیم آن زمان بهترین زمان براى یافتن راه حل مناسب براى دور زدن قوانین ـ در جهت بهبود شرایط زیست اجتماعى ـ و تنظیم دوباره آنها در استنباطها براى رسیدن به عدالت واقعى خواهد بود.
دکتر کاتوزیان مى گوید: «هدف حقوق و تمام زیر و بم آن اجراى کامل عدالت و مصونیت جامعه از ظلم و بى عدالتى است.» او علت اصلى ماجراى مشروطیت را هم در همین نکته مى بیند و مى گوید : «عموى من یکى از سران اصلى مشروطیت بود و از او یادداشتهاى متعددى هم در این باره به دست من رسیده که آن را در کتابى تحت عنوان «برداشتهایى راجع به تاریخ مشروطیت» به چاپ رسانده ام. در آنجا در مقدمه اش نوشته ام که انقلاب مشروطیت در واقع قیامى براى دموکراسى خواهى نبوده است بلکه حکومت عادل مى خواسته اند و عدالتخانه.» او علت مشروطیت را آراى متضادى مى داند که قضات آن زمان صادر مى کردند و فساد شدیدى که در دستگاه قضاى آن دوران رخنه کرده بود را عامل اصلى آن قیام مى داند. دکتر کاتوزیان در باره آزادى مى گوید:

«آدمى اگر نتواند آنگونه که مى اندیشد افکارش را بیان بکند و اصلاً جرأت بیان فکرش را نداشته باشد مطمئناً اندیشه شکوفا نخواهد شد»

 و این یکى از دغدغه هاى اصلى اوست. از نظر او هنوز سنگینى سالیان دور و دراز حکومتهاى مستبد در تاریخ ایران بر رفتار و سکنات ما سایه انداخته است و ما هنوز تحت تأثیر بیش از چند هزار سال استبدادى هستیم که در تاریخ مان به ثبت رسیده و تازمانیکه سنگینى این سایه از شانه هاى ما جدا نشود در بحث آزادى و عدالت همچنان در خم اول این وادى باقى خواهیم ماند و این حاصل نمى شود مگر زمانى که هر کس هر آنچه مى اندیشد را بیان کند و برخورد اندیشه ها براثر همین اصل پیش پا افتاده میسر گردد. او مى گوید: «در همین حقوق موانع فراوانى براى آزاد اندیشى وجود دارد و تا این موانع از سر راهش برداشته نشود پاى نظام حقوقى ما همچنان مى لنگد.»
 
این دو نوشته برگرفته از روزنامه ایران می باشند.

رضا مداحی :: 87/9/21::  9:51 صبح


باتوجه به اینکه اصل سیزدهم قانون اساسی اقلیتهای دینی (زرتشتی،کلیمی و مسیحی) را اختصاصا مورد توجه قرار داده، طبعا سایر فرق غیر اسلامی را شامل نمی شود. نظربه اینکه این گروهها نیز از اهالی کشور محسوب می شوند، بایستی حقوق و تکلیفشان در قانون اساسی مشخص باشد.

اصل چهاردهم در این خصوص مقرر می دارد:

دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی انان را رعایت کنند.(این اصل در مورد کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند)

حق برخورداری از حقوق انسانی:

همه ی افراد از آن جهت که انسانند،دارای حداقل حقوقی هستند که هیچ ربطی به حیثیت،عقیده،نژاد و رنگ آنان ندارد .این موارد را حقوق انسانی یا حقوق بشر می نامند.((اعلامیه جهانی حقوق 10 سبتامبر 1948 حداقل حقوق انسانی را برای همه افراد در همه جا قائل شده است))

حق حیات و امنیت شوون مادی ومعنوی از ابتدایی ترین حقوقی است که افراد مورد نظر،همانند سایر افراد دارا می باشند

در بند یک اصل چهل و سوم قانون اساسی می خوانیم:

لازمه حیات سالم، تامین نیازهای اساسی همچون مسکن،خوراک،پوشاک،بهداشت،درمان،آموزش و پرورش، و امکانات لازم برای تشکیل خانواده آنان می باشد


منبع: حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران جلد اول، اصول و مبانی کلی نظام، دکتر سید محمد هاشمی

رضا مداحی :: 87/9/1::  10:29 عصر


دکتر هاشمى حقوقدان برجسته و استاد دانشگاه شهیدبهشتی است.یکى
از معتبرترین کُتب در زمینه ى حقوق اساسى جمهورى اسلامى ایران
کتاب{حقوقِ جمهورى اسلامى ایران،حاکمیت و نهادهای سیاسى است که توسط
این استادِ برجسته به رشته تحریر درامده است.این کتاب که هم اکنون به
عنوان کتاب درسى در دانشگاه هاى معتبر ایران{دانشگاه تهران،دانشگاه شهید
بهشتى،دانشگاه گیلان...}تدریس می شود حاوی نکاتِ ظریف و قابل تاملی است
که در زیر به تعدادى از آنها اشاره میشود.
در باب انتخاب رهبرى و نقص قانون
1.رهبر باید شرایط و  خصوصیاتِ گوناگونى داشته باشد مثل=صلاحیت
علمى،شجاعت،عدالت،تقوا،مدیریت،بینش فقهی و سیاسى...در حالیکه اعضاى
مجلس خبرگان فقط داراى مدرک اجتهاد هستند.براى شناخت شرط اجتهاد رهبرى
البته این افراد مفید فایده خواهند بود اما سایر خصوصیاتِ رهبر را چگونه
میخواهند تشخیص دهند؟در ثانی رهبر به عنوان نماینده همه اقشار جامعِه است
منطق سیاسى اقتضا میکند که خبرگان رهبری هویتی عام و فراگیر
از هویت صنفی روحانى داشته باشند.
2.داوطلبین شرکت در انتخابات مجلس خبرگان باید مجتهد باشند.مرجع تشخیص اجتهاد داوطلبین شوراى نگهبان است.نکته قابل تامل در دور فلسفی است که در این
خصوص به وجود مى اید.بدین معنا که تشخیص صلاحیت علمى خبرگانی که
مسئولِ تعیین رهبری اند با فقهای شوراى نگهبان منتخب رهبرى مى
باشد.دور مذکور را شامل این نکته نیز میتوان دانست که رهبر
انقلاب اجتهاد بعضى خبرگان را مستقلا تشخیص می دهد!!!!!


رضا مداحی :: 87/3/30::  10:34 عصر

فعلا برای خالی نبودن عریضه این پست رو داشته باشید.
یکی از معیارهای اصلی مقایسه وضعیت کشورها درآمد سرانه اوناست که معادل ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور در یک سال تقسیم برجمعیتشه. نمودار زیر درآمد سرانه سه کشور ایران- ترکیه (بعنوان یه کشور قابل مقایسه با ایران) و کره جنوبی (بعنوان کشوری که خیلی خوب عمل کرده) رو از سال 1334 تا 1379 مقایسه میکنه
لازم به یادآوریه که درآمد سرانه مورد استفاده در این نمودار به قیمتهای ثابت و تعدیل شده با شاخص پی.پی.پی. هست به این مفهوم که اثر تفاوت قیمتها در طول زمان و در بین کشورهای مختلف از اون زدوده شده. نکته دیگه اینه که این درآمدها بر اساس آمارهای رسمی محاسبه شده که در مورد کشوری مثل ایران ممکنه دقیق نباشه

<      1   2   3   4   5   >>   >

:: RSS ::
::پیوندهای روزانه::
حقوق واحد تهران شمال [180]
دست نوشته های یه دختر تنها [200]
دو کلمه حرف حساب [103]
عباس قربانی [103]
ایمان امروز [266]
[آرشیو(5)]

::تعداد کل بازدیدها::

53003

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::درباره من::
رضا مداحی - موسسه ی حقوقی ارشد 09331316238 - 09364113840
::لوگوی من::
رضا مداحی - موسسه ی حقوقی ارشد 09331316238 - 09364113840
::لوگوی دوستان::


::لینک دوستان::
تنهایی......!!!!!!
.: شهر عشق :.
::وضعیت من در یاهو::
::فهرست موضوعی یادداشت ها::
::آرشیو::
::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو
::اشتراک::