شهروند ـ رضا مداحی: جمعه 8 فوریه 2008، به همت کانون نقد و اندیشه تورنتو، حدود بیست تن از ایرانیان در یکی از اتاقهای گفت وگوی کتابخانه نورت یورک جمع آمدند تا با اکبر گنجی به گفت وگو بنشینند.
اکبر گنجی از همان ابتدا گفت که بنا نیست سخنرانی کند و بیشتر میخواهد با هموطنان به گفت وگو بنشیند.
یکی از حاضران، با بیان اینکه تاکنون دردها گفته شده، ولی راهکاری نشان داده نشده، باب گفت وگو را باز کرد.
گنجی گفت: برای یافتن راه حل باید به متخصصان مراجعه کرد همانطور که وقتی بیمار میشویم به پزشک مراجعه میکنیم، اما به عرصه های اجتماعی که میرسیم دیگر کسی این را قبول ندارد و همه خودشان را صاحب نظر می دانند. بنابراین این طور نیست که بپذیرند که کسی در مورد این مسائل راه حل ارائه دهد. برای راه حل باید یک فضای گفت وگوی عمومی وجود داشته باشد که صاحب نظران بنشینند و از خلال بحث ها اجماعی شکل بگیرد و راه حل ها بیرون بیایند که ما(ایرانیان) در این مقام نیستیم. چون همدیگر را قبول نداریم. ما باید به قصد فهم با یکدیگر بنشینیم نه به قصد رد. نه اینکه راه حلی وجود نداشته باشد، حتما داشته که جوامعی مثل سوئیس و کانادا به وجود آمده اند. باید دید این جوامع توسعه یافته از چه راه هایی رفته اند که الان به اینجا رسیده اند. کار علم این است که این راه ها را شناسایی کند.
گنجی در بخش دیگری از سخنانش گفت: فرض کنیم الان میخواهیم راجع به رژیم ایران صحبت کنیم. ما اینقدر از این رژیم ناراحتیم و بدمان میآید که مانع از درک و فهممان از آن میشود. چوندشمنش هستیم هر چه فحش در عالم است میخواهیم نثارش کنیم، خوب مگر در این سی سال این کار را نکرده ایم چه مشکلی رفع شده؟ ما وقتی تلویزیون های ماهواره ای را تماشا میکنیم در آن می بینیم که سی سال است این رژیم دارد سرنگون میشود. بعضی وقتها انگار همان شب است که سرنگون میشود. ما باید سئوال را معکوس کنیم و بگوییم چرا این رژیم 30 سال دوام آورده است؟
یکی از میان جمع گفت: به دلیل دین...
گنجی گفت: اولین چیزی که درس روش شناسی علم به ما یاد میدهد این است که پدیده های اجتماعی تک علتی نیستند. هر پدیده اجتماعی معلول ده ها و صدها علت است. و این در بحث اپوزیسیون غایب است. در بعضی از سایت ها میخوانید که هرچه مشکل داریم از دین است. یک دلیلش میتواند دین باشد. دلیل دیگرش این که رژیم یک اپوزیسیون قوی در مقابلش ندارد. شاه با یک اپوزیسیون قوی به نام کنفدراسیون دانشجویان در خارج کشور روبرو بود که او را بیچاره کرده بود. الان چنین چیزی وجود ندارد. ما الان اپوزیسیون خارج کشور نداریم. اپوزیسیون یک بیانیه دادن و فحش دادن به رژیم نیست. اپوزیسیون یک عمل جمعی مشترک است که وجود ندارد. در داخل میگویند سرکوب است و امکان شکل گیری آن نیست ولی شما در کشورهایی زندگی میکنید که آزاد هستید و میتوانید هرکاری میخواهید بکنید. یک زمانی ترور برای رژیم ها راهی برای از بین بردن مخالفانشان در خارج کشور بود. الان دیگر به این هم احتیاجی نیست چون اپوزیسیون خارج کشور خودشان داوطلبانه دارند این کار را میکنند. شما سایت ها را بخوانید. همه به همدیگر فحش میدهند و همدیگر را تخریب میکنند.
پس بهتر است به این ها فکر کنیم که چه عواملی باعث شده که رژیم 30 سال دوام بیاورد؟ چه عواملی مانع شکل گیری یک اپوزیسیون قوی شده؟
یکی از حاضران از نقش دخالت خارجی در بقاء جمهوری اسلامی گفت. گنجی در ادامه ی این بحث گفت: در عرصه جهانی توطئه وجود دارد و همه دولتها توطئه می کنند و جمهوری اسلامی هم سردمدارش است و آمریکا هم همینطور و وقتی پای منافعشان در میان باشد همه این کار را میکنند. بنابراین توطئه وجود دارد ولی بحثی که ما با آن مخالفیم تئوری توطئه است که هر مسئله و مشکلی را به توطئه مربوط می کند مثل کاری که آقای خامنه ای میکند. وقتی پای تئوری توطئه آمریکا و دشمن به میان می آید، آن وقت روشنفکر میشود فریب خورده دشمن، مطبوعات میشوند پایگاه های دشمن، کشور در معرض شبیخون فرهنگی دشمن است، مخالفان مزدوران دشمن اند و ... یعنی یک دشمن میسازید و میخواهید با آن بجنگید و همه چیز را به دشمن مربوط می کنید و این طور مسائل را حل میکنید.
در رابطه با دین، گنجی گفت: به تاریخ جهان نگاه کنید اکثریت مردم جهان دین دارند. دین های غربی و شرقی از اسلام و مسیحیت و یهودیت تا شینتو و هندو و بودیست و ... بی دینان یا آتئیست ها تعداد زیادی نیستند. باید پرسید چرا پدیده ی دین اینهمه دوام آورده؟
در بحث دموکراسی گنجی گفت: اولین گام دموکراسی احترام به همدیگر است. من وقتی به شما اهانت میکنم دیگر چه جای گفت وگو می ماند. برای اینکه بتوانیم در کنار هم در صلح زندگی کنیم باید همدیگر را تحمل کنیم.
گنجی در ادامه به تاریخچه شکل گیری سکولاریسم اشاره کرد.
در سکولاریسم، دولت مقدس و نهاد آسمانی نیست. دولت مجری احکام شریعت نیست. دولت هیچ دینی را دین رسمی اعلام نمیکند.
آن چیزی که به تساهل، رواداری و مدارا و تولارنس شناخته شده این است که من شما را در باطل بودن خودت تحمل میکنم. این معنای مدرن پلورالیزم است. باید پذیرفت که بشریت به طور جمعی گام به گام به حقیقت نزدیک میشود و حقیقت نزد همه پخش است. در جمع، هیچ کس باطل مطلق نیست و هیچ کس هم حقیقت مطلق را ندارد. اساس بر این است که زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم پس اساس بر حذف کسی نیست.
گنجی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به نگرش افراد و گروه ها در دوران انقلاب، گفت: ما هیچکدام دمکرات نبودیم. این گفتمان دموکراسی الان بین ما آمده. مکتوبات تمام گروه ها وجود دارد. کسی حقوق بشر را نمیخواست. گروه های چپ لنینیسم و استالینیسم و مائوئیسم را میخواستند. ایده آلها انور خوجه و مائو و استالین و لنین بودند. ما دمکرات نبودیم. ما همه لنینیست بودیم. آقای خمینی هم لنینیست بود. یعنی دو کتاب بود که همه میخواندند: "دولت و انقلاب" لنین و "چه باید کرد" لنین. مجاهدین خلق این دو کتاب اصلی اش بود. بچه های مذهبی هم از روی اینها کپی میکردند. لنین میگفت مسئله انقلاب تسخیر قدرت است. باید با روش های قهرآمیز قدرت را در دست گرفت. همه ی ما لنینیست بودیم و همه دنبال تسخیر دولت و آقای خمینی زرنگ تر از بقیه بود.
امروزه دیسکورس حقوق بشر، دمکراسی و آزادی جهانی شده و دیکتاتورها هم از همین دیسکورس استفاده میکنند.
بنابراین ما باید روی سه چیز اجماع کنیم: آزادی ، دمکراسی و حقوق بشر.
خوشبختانه اکثر نیروهای اپوزیسیون این سه را قبول دارند و این خودش یک گام به پیش است. آلترناتیو حکومت بنیادگرای ایران دمکراسی و حقوق بشر است. اندیشه های دموکراسی خواهانه و سوسیال دمکراسی برای ما بهتر است تا بازگشت به اندیشه هایی مثل استالینیسم و لنینیسم و مائوئیسم.
گنجی هشدار داد که بعضی ها اشکال به جوامع آمریکایی و اروپایی میگیرند تا زیرآب دمکراسی و حقوق بشر را بزنند و بگویند این است آن دمکراسی که شما میگویید، اما بعضی ها اشکال سیستم را میگویند تا سیستم دمکرات تر شود، مثلا انتقادات چامسکی برای این است که نظام دمکرات تر شود.
گنجی در رابطه با انتخابات مجلس در ایران که ماه آینده برگزار میشود گفت: من همچنان بر همان عقیده که در مانیفست آورده ام، هستم. تا زمانی که انتخابات آزاد نباشد، من آن را تحریم میکنم. الان در ایران هم بسیاری به همین نتیجه رسیده اند ولی نمیتوانند بگویند تحریم، میگویند لیست نمیدهیم.
این جلسه گفت وگوی دو ساعت و نیمه که با مشارکت فعال حاضران در بحث ها همراه بود، ساعت 9 شب به پایان رسید.